دیپلماسی فعال اسد در منطقه
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۷۲۰۵۵
به گزارش دفتر منطقه ای ایرنا در دمشق، با وقوع زلزله هفت و هشت دهم ریشتری مهیب ۱۷ بهمن ماه شمال غرب سوریه و پس از چند روز لغو ظاهری شش ماهه تحریم های ظالمانه آمریکا علیه سوریه و ارسال کمک های برخی کشورهای جهان همچون ایران، امارات و عمان به آسیب دیدگان سوری و در ادامه سفر هیات یک لبنانی به سوریه و هیات پارلمانی اتحادیه عرب به این کشور پس از ۱۲ سال، دریچه های امید به بازگشت سوریه به جهان عرب که با توطئه غربی – صهیونیستی به وقوع پیوسته بود، روشن شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین سفر مهم منطقه ای بشار اسد در یک ماه اخیر به عمان بود؛ وی در اول اسفند ماه در سفر به مسقط با استقبال خوب "هیثم بن طارق" سلطان عمان مواجه شد.
بعد از وقوع زلزله شمال غرب سوریه در ۱۷ بهمن ماه، عمان جزو اولین کشورهای عربی بود که به سوریه کمک کرد، چنانکه با دستور سلطان "هیثم بن طارق" یک پل هوایی بین سوریه و عمان ایجاد شد.
مهم ترین برنامه سفر اسد به مسقط رایزنی درباره بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و دریافت کمک های کشورهای ثروتمند این اتحادیه برای بازسازی سوریه بود که در طول ۱۲ سال گذشته درگیر جنگی بین المللی بوده است، موضوعاتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی کاملا با آن مخالف هستند.
با آغاز بحران سوریه در اسفند ماه سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۱) عمان نه تنها با سوریه قطع ارتباط ننمود و سفارت خود در دمشق را تعطیل نکرد، بلکه به عنوان میانجی بین معارضین و بشار اسد فعال بود و در همین ارتباط بعضا از سوی برخی از کشورهای عربی و معارضین سوریه متهم به حمایت از بشار اسد میشد.
دومین سفر بین المللی و تاثیرگذار اسد در ماه اخیر، به مسکو و دیدار وی با "ولادیمیر پوتین" رییس جمهور روسیه در ۲۳ اسفند ماه بود.
بشار اسد در دیدار با پوتین از وی به دلیل حمایت مسکو از دمشق برای مقابله با تروریسم تشکر کرد و اظهار داشت که وجود نظامیان متجاوز غربی به ویژه تروریست های آمریکایی در خاک سوریه، ناامنی در منطقه و ایجاد مشکل برای سوریه را افزایش داده است.
در مقابل، پوتین نیز به آمریکا و ائتلافهای غربی هشدار داد و گفت که آنها باید برای پایان دادن به جنگ ۱۲ ساله در سوریه و تامین امنیت منطقه همکاری کنند.
بنابر اعلام رسانه ها، روسای جمهوری روسیه و سوریه در موضوع ادلب به عنوان آخرین ایستگاه تروریست ها در سوریه نیز به توافق موقت دست پیدا کردند و هر دو بر جدیت خود در مبارزه با تروریستها و تامین امنیت و تمامیت سرزمینی سوریه و حاکمیت ملی آن تاکید نمودند.
پوتین و اسد همچنین همکاری های فنی و نظامی و عادی سازی روابط بین دمشق و آنکارا را بررسی کردند و یک سند مهم در حوزه تقویت همکاری های تجاری و اقتصادی بین روسیه و سوریه به امضا رسید.
سفر سوم و با اهمیت یک ماه گذشته بشار اسد به امارات بود؛ این سفر که ۲۷ اسفند ماه انجام شد با اسقبال خوب شیخ "محمد بن زاید" رئیس دولت امارات همراه بود. بن زاید، در فرودگاه ابوظبی از رییس جمهوری سوریه استقبال کرد و پیش از آن به محض ورود هواپیمای حامل بشار اسد به حریم هوایی امارات، چند فروند جنگنده اماراتی برای استقبال از وی، هواپیمای حامل رییس جمهوریه سوریه را همراهی کردند.
رییس جمهور سوریه در دیدار با رییس امارات اعلام کرد که مواضع ابوظبی همواره عقلانی و اخلاقی بوده و نقش آن در خاورمیانه فعال است و این نقش با دیدگاه سوریه درباره ضرورت تحکیم روابط میان کشورهای عربی و اقدام مشترک عربی همسو است و کشورهای عربی و ملت های آنها را به هم پیونده زده و منافع آنها را برآورده می سازد.
رئیس جمهور سوریه همچینن تاکید کرد که قطع روابط اصل نادرستی در سیاست است و روابط میان کشورهای عربی باید برادرانه و سالم باشد.
"محمد بن زائد" رئیس امارات نیز اعلام کرد که در دیدار با «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه مذاکرات مثبت و سازندهای برای تقویت روابط برادرانه و توسعه در راستای منافع دو کشور و دو ملت داشته است و توافقات دو کشور موجب تقویت همکاریها و هماهنگیها در مسائلی که به نفع ثبات و توسعه در سوریه و منطقه است، میشود.
هدف اصلی بشار اسد در سفرهای بین المللی ترمیم رابطه با کشورهای عربی و غیرعربی و خروج سوریه از محاصره ظالمانه غرب به سرکردگی آمریکا و دریافت کمک ها برای ترمیم اقتصاد این کشور می باشد. کشورهای غربی با کمک رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی و ترکیه از اسفند ماه سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۱) با ایجاد و تجهیز گروه های تروریستی، جنگی بین المللی به سوریه تحمیل کردند، اما ارتش و دولت سوریه توانستند با کمک دوستان خود همچون ایران و جبهه مقاومت اسلامی و روسیه تروریست ها یا همان بازوی غربی – عربی – صهیونیستی را شکست بدهند و امنیت را در اکثر مناطق سوریه برقرار نمایند، هرچند تروریست ها در بخش کمی از شمال غرب سوریه و شرق این کشور هنوز هم حضور دارند.
با شروع بحران سوریه متاسفانه برخی از کشورهای عربی و ترکیه نیز در مسیر توطئه غربی – صهیونیستی قرار گرفتند ولی با شکست تروریست ها در سوریه در آذر ماه سال ۱۳۹۶ که عملا شکست جبهه غربی – صهیونیستی بود، توطئه جدید آنها که محاصره ظالمانه اقتصادی سوریه بود آغاز گردید.
مطمئنا سفرهای یک اخیر بشار اسد به سه کشور عمان، روسیه و امارات و پیش از آن به ایران دستاوردهای مهمی برای سوریه خواهد داشت و ادامه این روند نوید آینده ای روشن برای مردم این کشور می دهد.
جهان دفتر دمشق ۰ نفر برچسبها مسکو بشار اسد ابوظبی ولادیمیر پوتین اتحادیه عرب عمان رژیم صهیونیستیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: مسکو بشار اسد ابوظبی ولادیمیر پوتین اتحادیه عرب عمان رژیم صهیونیستی مسکو بشار اسد ابوظبی ولادیمیر پوتین اتحادیه عرب عمان رژیم صهیونیستی کشورهای عربی رییس جمهور تروریست ها بین المللی اسفند ماه بشار اسد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۷۲۰۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کردهاند، تلاشهایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بیسابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است.
حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.
با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد دادهاند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.
در ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.
بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه، به وضوح محاسبه کردهاند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.